جدول جو
جدول جو

معنی سفته باز - جستجوی لغت در جدول جو

سفته باز
(نَ / نُو دَ / دِ)
آنکه کار او سفته بازی و خرید و فروش سفته باشد
لغت نامه دهخدا
سفته باز
کسی که بدون داشتن سرمایه کافی معاملات کلان را با سفته انجام دهد، آنکه سفته ها را خرید و فروش کند
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مفت باز
تصویر مفت باز
آنکه مال خود را مفت از دست بدهد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سفته بازی
تصویر سفته بازی
خرید و فروش سفته های بازرگانی و اوراق بهادار
فرهنگ فارسی عمید
(خَ / خیا)
کسی که در قمار کلاه سرش برود. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمالزاده). حریف گول در قمار. آنکه در قمار او را فریبند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، آدمی که در معامله بتوان به سهولت او را فریفت و کلاهش را برداشت. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمالزاده). گول در معامله. آنکه مال خود را به آسانی از دست دهد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(نَ ظَ خوَرْ/ خُرْ دَ / دِ)
کسی که در قماربازی دستی تمام داشته باشد. (آنندراج) :
شد دچارم سخت بازی در قمار دلبری
هر دو عالم را به او در داو اول باختم.
محسن تأثیر (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(سَ تَ / تِ)
خرید وفروش سندهای تجارتی و ورق های بهادار بقصد استفاده زیاد. بکار بردن وسایلی که دارندگان سندها را فریب دهد که ارزانتر از قیمت حقیقی بفروشند. (فرهنگستان)
لغت نامه دهخدا
(هَِ دَهْ)
هفده برابر گشادگی دو دست. به طول یا به عمق هفده باز. (یادداشت مؤلف) :
یوسفی کاو به هفده قلب ارزید
باز با چاه هفده باز فرست.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان اواوغلی بخش حومه شهرستان خوی، دارای 1235 تن سکنه، آب آن از رود قطور و زارعان، محصول آنجا غلات، کرچک، انگور و شغل اهالی زراعت است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(گُ تَ دَ / دِ)
آنکه در قمار بی مکر و حیله بازی کند. مقابل نقش باز. (بهار عجم) (آنندراج) :
به حریفان نقش باز بگو
ساده باز از کسی دغا نخورد.
ظهوری (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
جامه ای که قسمت برابر سینه پوشنده گشاده باشد، ابلق یا سینه بازانگیخته. سینه بر آمده و بر جسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سعتر باز
تصویر سعتر باز
زنی که چرمینه بندد و با زن دیگر مجامعت کند، بی باک دلاور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساده باز
تصویر ساده باز
آنکه در قمار بی مکر و حیله بازی کند
فرهنگ لغت هوشیار
انجام دادن معاملات کلان به وسیله دادن سفته بدون داشتن سرمایه کافی، خرید و فروش سفته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سینه باز
تصویر سینه باز
جامه ای که قسمت بر ابر سینه پوشنده گشاده باشد، دو رنگ، ابلق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سفته بازی
تصویر سفته بازی
آژیوتاژ
فرهنگ واژه فارسی سره
سوفسطایی، مغلطه گو
متضاد: منطقی، لفاظ، لفظپرداز
فرهنگ واژه مترادف متضاد
از انواع بادهای محلی، باد بسیار تند و خطرناک که از چند سو
فرهنگ گویش مازندرانی